خود خواهد داشت. در ضمن ویژگیهای منطقهای نیز به عنوان عامل کلیدی موثر در تعیین محل در مسایل مکانیابی محسوب میشوند. فراهم ساختن امکانات و تسهیلات زیر بنایی در مکانی دارای شرایط بهینه نسبت به سایر مکانها، به منظور ایجاد شهرکهای صنعتی، باعث ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری بخش خصوصی و دولتی در آن مکان میگردد. ارزیابی و مطالعه مکانهای مختلف و با استفاده از روشهای گوناگون به منظور یافتن مکان مناسب برای تخصیص این امکانات و تسهیلات ضروری است. اما پیش از پرداختن به امر مکانیابی شهرک صنعتی (گر چه شهرکهای صنعتی ترکیبی یا چند منظوره، از رایج ترین نوع شهرکها هستند)، ابتدا باید نوع شهرک صنعتی بر اساس عملکرد آن با توجه به قابلیتهای و توانهای منطقه و بر اساس منابع تولید و در جهت سیاستهای آمایشی در سطح ملی و منطقهای مشخص گردد.
بخش خصوصی تمایل دارد واحدهای صنعتی و تولیدی خود را در نواحی و مکانهایی مستقر سازد که بتواند به هدف خود مبنی بر بیشینه کردن سود نایل گردد. این در حالی است که بخش دولتی با تکیه بیشتر بر موضوعات خاص سیاسی و اجتماعی و در جهت از میان بر داشتن نابرابریهای منطقهای و ایجاد تعادل بین مناطق مختلف و توسعه همه جانبه و متوازن در سطح کشور گام بر میدارد و بر همین اساس اقدام به مکانیابی تأسیسات گوناگون میکند (Ruiz Puente et al., 2007).
همچنین در نظر داشتن تمایلات اصلی این دو بخش و توجه کمتر به تأثیرات متقابل عوامل زیست محیطی و شهرکهای صنعتی بر یکدیگر، که باید به عنوان یکی از مهم ترین دغدغههای بخش دولتی مطرح باشد، یا باعث بر هم خوردن نظم و تعادل زیست محیطی و آثار سوء حاصل از جای گیری صنایع در آن منطقه خواهد شد و یا آثار مخرب و محدود کنندهای را برای صنایع به دنبال خواهد داشت (Ruiz Puente et al., 2007)
مدیران و تصمیم گیرندگان صنعتی کشور با توجه به دیدگاههای آمایش و راهبردهای توسعه صنعتی، مکانهایی را برای تجمع واحدهای صنعتی به صورت شهرک یا مجتمع، انتخاب و سازماندهی میکنند (Ruiz Puente et al., 2007).
طبیعت، ساختار و قانون مندی خاصّ خود را دارد و نظامی خود گردان است. در این نظام همه چیز با هم مرتبط است و کلّیت آن، ظرفیت و حدّ آستانهی بردباری معین دارد. هر گونه بهره برداری به ویژه بارگذاری صنعتی در محیط طبیعی باید با رعایت قوانین و همگام با طبیعت باشد؛ چرا که تجاوز به آستانهی بردباری اجزاء و کلّ محیط منشاء مشکلاتی در محیط است که باید بیش از پیش مورد توجّه قرار گیرد به هر حال مسلماً عوامل بسیاری در امر مکانیابی شهرکهای صنعتی دخیل هستند که باید مد نظر قرار گیرند. این مساله نشان دهنده اهمیت موضوع مکانیابی شهرکهای صنعتی است.
استان کهگیلویه و بویراحمد با مساحت 16264 کیلومترمربع در جنوب غربی ایران قرار دارد. این استان بین دو مدار 29 درجه و 52 دقیقه و 31 درجه و 26 دقیقهی شمالی و نصف النهارهای 49 درجه و 55 دقیقه و 51 درجه و 53 دقیقهی شرقی قرار گرفته است. بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 85 این استان 634299 نفر جمعیت داشته که سهم منطقه شهری معادل 302192 نفر 6/47 درصد و در مناطق روستایی و عشایر کوچ نشین 332107 نفر 4/52 درصد بوده است (سرشماری تفضیلی نفوس و مسکن، 1385). سه دهه اخیر شاهد گسترش و بهره برداری شهرکهای صنعتی در این استان بودهایم که حاصل آن 17 شهرک صنعتی بوده است، که از این تعداد هشت شهرک صنعتی به بهره برداری رسیده که مساحت 549 هکتار را به خود اختصاص داده است و مابقی هنوز به مرحله بهره برداری نرسیده است. هرچند که شهرکهای صنعتی با مساحت بیش از 100 هکتار از جمله طرحهایی میباشد که قبل از ایجاد و بهره برداری نیاز به انجام ارزیابی اثرات زیست محیطی دارد، ولی به دلیل کمتر بودن مساحت شهرکها این امر مهم انجام نگرفته است، همچنین مکانیابی برای این شهرکها انجام نگرفته است. بنابراین، ضرورت انجام مکانیابی استقرار صنایع در استان از بعد زیست محیطی امری لازم و حیاتی میباشد. با انجام مکانیابی استقرار صنایع امکان بررسی تناسب استقرار شهرکهای صنعتی احداث شده و در حال بهره برداری محقق میگردد. با انجام این مطالعه علاوه بر نیل به اهداف زیست محیطی و گامی بهسوی توسعه پایدار در صورت عدم تناسب زیست محیطی شهرکها، راهکارهای مناسب ارایه میگردد.
1-4- اهداف
هدف کلی:
– ارزشیابی زیست محیطی مکان شهرکهای صنعتی استان کهگیلویه و بویراحمد.
اهداف جزیی:
– بررسی تطبیق شهرکهای صنعتی استان کهگیلویه و بویراحمد با معیار و استانداردهای زیست محیطی.
– تهیه نقشه حریم مطابق با معیارهای زیست محیطی.
مکانیابی استقرار شهرکهای صنعتی استان کهگیلویه و بویراحمد (یاسوج 1، یاسوج 2، یاسوج 3، یاسوج 4، گچساران، دهدشت، لیکک و خان احمد) با معیارهای زیست محیطی مطابقت ندارد.
شهرک صنعتی نوعی از توسعه و تجمع صنعتی محسوب میگردد. توسعهها و تجمعهای صنعتی بر اساس عملکرد، نوع و میزان تامین تسهیلات زیر بنایی، خدمات رفاهی و نظایر اینها، انواع و اشکال متفاوتی دارند.
طبق تعریف سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل متحد (Unido)، شهرک صنعتی زمینی است دارای محدوده و مساحت معین که طبق ضوابط و مقررات مکانیابی صنعتی و بر اساس راهبردهای توسعه شهرکهای صنعتی هر کشور انتخاب میشود. تاسیسات زیر بنایی و فعالیتهای خدماتی مورد نیاز با توجه به نوع فعالیت صنعتی در آن ایجاد میشود که در جریان آماده شدن زمین شهرک (یا پس از آن) به متقاضیان ایجاد واحدهای صنعتی واگذار میگردد Kapur and Graedel, 2004; Smith, 1971)).
بر اساس تعریفی دیگر شهرک صنعتی نوعی از توسعه و تجمع صنعتی محسوب میگردد. توسعهها و تجمعهای صنعتی بر اساس عملکرد، نوع و میزان تامین تسهیلات زیر بنایی، خدمات رفاهی و نظایر اینها، انواع و اشکال متفاوتی دارند. تعاریف متعددی نیز برای شهرک صنعتی ارایه شده است.
همچنین شهرک صنعتی را میتوان مکانی دارای محدوده و مساحت معین دانست که موقعیت مکانی آن طبق ضوابط و اصول مکانیابی پروژههای صنعتی و بر اساس راهبرد توسعه شهرکهای صنعتی کشور معین شده و تأسیسات زیر بنایی و خدمات فنی مورد نیاز در رابطه با نوع فعالیت صنعتی در آن استقرار مییابند.
1-7- تاریخچه ایجاد شهرکهای صنعتی در دنیا
از نظر تاریخی ریشه شهرهای جدید صنعتی را میتوان در اردوگاههای کارگری در جوامع ما قبل صنعتی جستجو کرد. از اولین استقرارگاههای برنامه ریزی شده کارگران در مصر دوره فراعنه (1890 قبل میلاد) تا تراسهای کارگری در لندن قرن نوزدهم، و خانه سازیهای اشتراکی برای کارگران کارخانه کشتی سازی و نیز کپر سازیهای ویژه استقرار کارگران اسلحه سازی و نمک شویی در روسیه اواخر قرن هیجدهم و نیز اقدمات نهضت سوسیالیستهای آرمان گرا در اروپا به ویژه در انگلستان و فرانسه قرن نوزدهم همه و همه پیشینه تاریخی و تجربی نو شهرهای صنعتی را در ادوار دور شکل دادهاند. پدیده ایجاد تجمع صنعتی برای اولین بار در اواخر قرن 19 در کشور انگلستان به کار برده شد و در سالهای بعد در بسیاری از کشورهای صنعتی غرب به عنوان وسیلهای برای دستیابی به رشد صنعتی عنوان شد و ادامه یافت. در قرن بیستم با طرح دو پیشنهاد برجسته در زمینه شهرهای جدید بیشتر خود نمایی کرد. اول پیشنهاد باغ شهرهای ایبنزر هووارد و دوم شهر صنعتی تونی گارنیه که هر دو شهرهای آرمانی خود را برای جمعیتی حدود 35000 هزار مطرح گردید (Galantay, 1956).
بعد از جنگ جهانی دوم روش ایجاد شهرکها و نواحی صنعتی به طور گسترده در کشورهای در حال توسعه به مرحله اجرا در آمد در آن دوره ناحیه صنعتی عبارت بود از زمین عمران شدهای که برای استقرار صنایع تفکیک شده بود و این واحدهای صنعتی بر اساس طرح جانمایی و مقررات خاص ایجاد و کنترل میشد.
1-8- تاریخچه ایجاد شهرکهای صنعتی در ایران
شهرکهای صنعتی با رشد قارچ گونه در تمام کشورها از جمله کشور ایران توسعه پیدا کردند و در ایران نخستین کوششها برای ایجاد ناحیه صنعتی در سال 1333 در شهر کرج بود که با شکست مواجه شد و این شکست عمدتاً ناشی از فقدان دانش و تجربه در سازماندهی و اداره شهرهای صنعتی بوده و عمده ترین مشکلاتی که این شهرک صنعتی با آن مواجه شد، فقدان امکانات زیر بنایی و یک برنامه ریزی اصولی بود.
طی دو دهه 40 و 50 نیز کوششهای گستردهای به منظور ایجاد نواحی صنعتی به عمل آمد. لیکن به علت مشکلات در موارد متعددی این تلاش به نتیجه نرسید، به عنوان مثال میتوان به ایجاد شهرک صنعتی مشهد (طوس) که مطالعات آن در اواخر سال 1354 آغاز شد اشاره کرد. به طور کلی در طول دوران قبل از انقلاب صرفاً با ایجاد چند ناحیه صنعتی شهرکها ایجاد ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، احداث نواحی صنعتی به صورت فزایندهای رشد یافت و دولت با تخصیص اعتبارات قابل توجهی برای شروع کار در پیشبرد این مهم همت نمود.
در سال 1362 پس از ایجاد وزارتخانههای «معادن و فلزات»، «صنایع سنگین» و «صنایع»، سازمان صنایع کوچک و نواحی صنعتی ایران نیز در وزارت صنایع ادغام گردید. وزارت صنایع در همان سال لایحه تأسیس شهرکهای صنعتی را تهیه و پس از تصویب هیات وزیران، به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرد. این شرکت پس از تشکیل سازمان مرکزی خود در 25 استان کشور شرکت شهرک صنعتی را به تدریج در سالهای 1364 تا 1372 ایجاد و فعالیتهای ساماندهی و اجرایی شهرکهای صنعتی را آغاز کرد.
1-9- انواع شهرکهای صنعتی با توجه به کارکرد اصلی و موقعیت قرار گیری آنها
شهرهای جدید با اهداف متنوّعی ایجاد شده و به اشکال گوناگون قابل طبقه بندی هستند. با توجه به کارکرد اصلی و موقعیت قرار گیری مجتمعها و شهرکهای جدید صنعتی به طور کلّی میتوان آنها را در سه گروه زیر جای داد:
گروه اوّل: مجتمعهایی که کارکرد اصلی آنها صنعتی بوده و کلیهی نیازهای مسکونی و خدماتی ساکنان خود را تأمین میکنند و اغلب چارچوبی جامع برای زندگی شهری فراهم میآورند. این گونه مجتمعها عمدتاً خارج از منطقه و به دور از نفوذ تعیین کنندهی مادر شهر ایجاد میشوند.
گروه دوّم: اگر چه کارکرد اصلی آنها صنعتی میباشد، لیکن تنها بخشی از نیازهای مسکونی و خدمات مورد نیاز ساکنان خود را تأمین میکنند و معمولاً پارهای از ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی یک شهر متعارف را دارا هستند و غالباً در حوزه به صورت اقماری ایجاد میشوند.
گروه سوّم: مجتمعهایی که کارکرد اصلی آنها صنعتی بوده و کلیهی نیازهای مسکونی و خدماتی خود را از مادر شهر موجود تأمین مینمایند و عمدتاً در محدودهی طرح جامع مادر شهر و در پیوند با بافتهای موجود شهری ایجاد میشوند و به عنوان منطقهی صنعتی شهر موجود محسوب میگردند. غالباً پایهی صنعتی این گونه بر صنایع کوچک قرار دارد (سلیمانی، 1382).
بدین ترتیب شهرکها و مجتمعهای صنعتی را از نظر مکانیابی در سه گونهی الف) نو شهرها و مراکز صنعتی که در خارج از منطقه ایجاد شدهاند. ب) آنها که در چارچوب یک منطقه امّا بدون تداوم با مادر شهر و در حوزه نفوذ روزانه آن ساخته شدهاند. ج) مواردی که در تداوم با مادر شهرها و انباشتگیهای مسکونی بنا شدهاند، قرار میدهند (پیرمنلن، 1365).
گونههای مستقل و اقماری عمدتاً در ارتباط با اهداف ملّی و منطقهای بکار گرفته میشوند و از اینرو فلسفهی ایجاد، اهداف، مقرگزینی و اثرات آنها بر محیط پیرامونشان معمولاً در مقیاس ملّی و منطقه ای ارزیابی میشوند؛ لیکن شهرهای جدید پیوسته کاربرد محلی دارند، به این لحاظ برخی از ویژگیهای اساسی آنها به شرح زیر است:
هدف اصلی از ایجاد نو شهرهای پیوسته، اصلاح و ساماندهی و بهینه سازی فضایی مادر شهر است؛ چرا که نو شهرهای پیوسته در اصل بخشی از شهرهای بزرگ موجود هستند که بر اساس طرح جامع مادر شهر در قالب یک مجتمع یا شهر جدید طرّاحی میشوند (انتظاری و همکاران، 1386).
با الهام از اصل «وحدت اقتصادی منطقهی شهری» و با توجّه به خصلت وابسته بودن شهرهای جدید پیوسته به مادر شهر، این گونه نوشهرها در چارچوب اهداف طرح جامع و در جهتها و محورهای مستعدّ توسعه و اغلب در تداوم با بافتهای موجود مادر شهر مکانیابی میشوند؛ از اینرو چنانچه در مکانیابی آنها امکانات و محدودیتهای توسعهی پیوسته و ظرفیت توسعهی بلند مدت مادر شهر در نظر گرفته نشود، نو شهر برخلاف فلسفهی وجودی خود به صورت مانعی در گسترش و ساماندهی مادر شهر عمل خواهد کرد.
اثرات این نو شهرهای جدید عمدتاً در ارتباط با مادر شهر مربوطه ارزیابی میشود و کمّیت و کیفیت آنها تابع سه عامل اصلی پایهی اقتصادی شهر جدید، موقع آن نسبت به مادر شهر و سطح فنآوری و درجهی فنشناختی جامعه است (انتظاری و همکاران، 1386).
بدین لحاظ در حالتی که پایهی اقتصادی نو شهر بر صنعت استوار باشد، مسایل پیچیدهای را در عرصهی محیط زیست شهری به وجود میآورد. چنین است که تأثیرات زیست محیطی نو شهرهای پیوسته، به ماهیت، مقیاس صنایع، درجه و سطح فنآوری و فنشناختی جامعه بستگی دارد؛ در صورتی که واحدهای صنعتی از نوع صنایع بزرگ و آلاینده باشد و اصول مکانیابی صنعتی در مورد
]]>